آرتا جان تا این لحظه 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن دارد
سلام به همه ی دوستای گلم ببخشید که چند وقتی وبلاگ آرتا جون رور به روز نکردم آخه کمی این روزا کارام زیاد بود و مشغله داشتم.
آرام جانم فک میکنه با بالا بردن شونه هاش قد دایی جونش میشه :)
عزیز دلم با اومدن عید خیلی خوشحاله و حالا فکرشو کنید که دایی جوناشم کنارش باشند یه وضعیه بخدا..
اگه بدونید این عکسو با چه زحمتی انداختم اصلا توجهی به من نمی کردند و توفکر جا بجا کردن وسایل و خرد کردن آجیل و خراب کردن شمع های هفت سین و...آخرش بیخیال مرتب کردن شدم وترجیح دادم بهد از رفتن داداشای گلم این کارو انجام بدم وحداقل یه عکس یادگاری ازشون بگیرم.
(چاکرتیم داداشی)
من و بابا سعید یه روز تعطیل در جاده چالوس.
مامان هم از عوامل پشت صحنه هست.
آخ جون دوباره اومدم جاده....☺☺☺
بچه ها اینا که باهاشون عکس انداختم یکی هدیه زهرا
دختر عمم هست و اون یکی ابولفضل پسر یه عمه ی
دیگمه بچه ها من از هدیه زهرا18روز و از ابولفضل
10ماه بزرگترم.
وقتی ما سه تا باهم هستیم خیلی شلوغ میکنیم.
من دوستام رو خیلی دوست دارم.
آرتا ونیایش جون.
توفکر یه شیطونی بزرگم :اممممممممم
مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی