من و بابا سعید یه روز تعطیل در جاده چالوس.
مامان هم از عوامل پشت صحنه هست.
آخ جون دوباره اومدم جاده....☺☺☺
آرتا جان تا این لحظه 12 سال و 10 ماه و 25 روز سن دارد
من و بابا سعید یه روز تعطیل در جاده چالوس.
مامان هم از عوامل پشت صحنه هست.
آخ جون دوباره اومدم جاده....☺☺☺
بچه ها اینا که باهاشون عکس انداختم یکی هدیه زهرا
دختر عمم هست و اون یکی ابولفضل پسر یه عمه ی
دیگمه بچه ها من از هدیه زهرا18روز و از ابولفضل
10ماه بزرگترم.
وقتی ما سه تا باهم هستیم خیلی شلوغ میکنیم.
من دوستام رو خیلی دوست دارم.
آرتا ونیایش جون.
توفکر یه شیطونی بزرگم :اممممممممم
شک نکنید این دستای یه پیر مرد نیست این دستای منه که بعد از حدودا 2ساعت حموم کردن اینجوری شده.بچه ها من هروقت هموم میرم اونقدر آب بازی میکنم که دستام این شکلی میشه. آخرش هم به اسرار مامانی و با چه زحمتی از حموم بیرون میام.
شما چطور ؟
ای کریم اهل طه!باورکنم تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت وکینه؟
هرمردرا محرم دل همسرش ولی غربت ببین که همسر او گشته قاتلش.
سلام دوستای گلم اینجا من بادختر عمم هدیه زهرا وپسر اون یکی عمم ابوالفضل رفته بودیم مراسم شیر خوارگان خیلی خوب بود.
یادش بخیر با بابایی میرفتیم مراسم غزاداری امام حسین چقدر زود گذشت آخه من این مراسما رو خیلی دوست دارم .بچه هامن تو خونه وسایل مامانو برمیدارمو داد میزنم ابوالفضل یا حسین مامانم به من میخنده میگه :آرتا این قدر خونه رو شلوغ نکن بیا باهم یه گوشه شعر بخونیم منو میگید انگار نه انگار به کارای خودم ادامه میدم.
مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی